سلام زهرا...
ایشالله هرجا که هستی حالت خوب باشه
داره باورم میشه که بدونه من حالت خوبه ایشالله که خوب باشی
ولی من اصن حالم خوب نیست خخخخ...
دارم هرکاری میکنم که یه امیدی باشه که بهت برسم با اینکه میترسم همه ی کارا درست شه و تو دیگه منو نخوایی ولی خب امید دارم و نمیخوام امیدمو از دست بدم
درسمو دارم خوب میخونم میان ترما هم شروع شده نمراتم خوب شده فعلا ایشالله بقیش هم خوب میشه
یه کار دیگه هم داره کلید میخوره ایشالله خدا کمکمون کنه تا موفق شیم
دنبال کار هم خیای جاها رفتم یا مرد قبول نمیکنن یا میگن درخواست بنویس اگه خواستیم زنگ میزنیم
کارای دیگه هم همش با درسم تداخل داره یه کاری هست تو شهرک صنعتی دوستم میگفت چوب بریه شبا از ده تا چهار یا پنج صبح اگه اونجا برام کاری باشه به احتمال زیاد برم اونجا
برام دعا کن به در بسته نخورم
دیگه تنبل نیستم زهرا صبحا زود بیدار میشم نماز صبح میخونم بعدش میرم سروقته درسام بعضی وقتاخوابم میگیره ولی اونم داره رفته رفته درست میشه
تنها چیزی که خیلی اذیتم میکنه دلمه که خیلی گرفته
اخه چرا آب پاکی رو ریختی رو دستام ولی بی خیال من میگم حرفایی که گفتی حرف دلت نبود من ایمان دارم که تو هم منو دوست داری
بخاطر مشکلاته که اینقد ازم دوری میکنی میدونم
من تصمیممو گرفتم برای هدفم تلاش میکنم
هرچی که بشه آخرش تصمیم ، تصمیمه تو میشه
من به این نتیجه رسیدم که دوست داشتنم با بقیه دوست داشتنا خیلی فرق میکنه و باید ثابت کنم
میدونم که ته دلت دوسم داری پس برام دعا کنم
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
سلام عشقم این وبلاگ رو ساختم تا حرفای دلمو بگم درد دلامو ، غم هامو اینجا بنویسم تاروزی که تو برگردی پیشم خواهم نوشت... عاشقانه دوست دارم حسم فقط دوست داشتن نیست یه حس عجیب که خیلی فراتر از دوست داشتنه سی ام شهریور اخرین دیدارمون بود به قول خودت روز وداع ولی برای من روز وداع نبود بیشتر از همیشه عاشقت شدم و برای رسیدن زندگی میکنم فقط و فقط برای تو زندگی میکنم
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت
کدهای اختصاصی